آیساآیسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

ماه مامان و بابا

خواب دیدن آیسا

آیسا: سلام مامانی دیشب خواب دیدم مامانی مامانی: چه خوابی دختر گلم؟ آ: خواب دیدم دارم با اسکوبی دوو باله می رقصم، مامانی خیلی خوب بود مامانی: چشم بابایی روشن؟!!!!! آ: آره خلاصه اول ما فکر کردیم که با اسکوبی دوو ( سگ ) رقصیدی، بعد که داشت کارتون اسکوبی دوو رو میداد رفتی و دست گذاشتی روی فِرِد( مو طلاییه) و گفتی با این رقصیده بودم مامانی،هَی وای من؟؟!!!!! خواب بعدی هم که چند شب بعدش بود با لاک پشت های نینجا بود که خواب دیده بودی تو لاکشون یه عالمه پول برات آوردن یه بار که منو خیلی حرص دادی بهت گفتم :: داغت به دلم نمونه" تو هم چند روز بعدش که از دست من عصبانی شدی به من گفتی: دلم به داغت نمونه مامانی     ...
18 فروردين 1392

عید شما مبارک

سلام عزیز دلم یک سال دیگه هم گذشت،با همه سختی ها و مشکلاتش و البته با خوشیهاش و تو گلم یک بهار دیگر رو هم دیدی امسال عید اومدیم شمال خونه آقاجون، همه باهم،دایی رسول اینا،مادرجون و دایی علی و مهدی،خاله آرزو اینا.دو بار رفتیم جنگل که خیلی به تو خوش گذشت و کلی بازی کردی و رقصیدی. یکی از آهنگ های تتلو رو خیلی دوس داری و دلت می خواست فقط با اون آهنگ برقصی و به نگین جون میگفتی:" اون آهنگَ رو بذار که میگه بدن خوش بو داره" و حسابی با این آهنگ قر می دادی آیسا در حال رقص آیسا و مامانی در جنگل پنگل ...
4 فروردين 1392
1